بی همگان به سر شود...
یه عالمه حرف حساب واسه گفتن دارم ولی هنوز فرصتش رو پیدا نکردم
ایشالا سر فرصت
از همتون هم سپاسگذارم که با اینکه من دیگه تو نیمروز نیستم هنوز دارید برای این وبلاگ نظر میدین.
علی الحساب بگم که تهرانیای اهل تئاتر فرصت دیدن تئاتر وحید جلیلوند رو از دست ندن.
عشق اتفاقی نیست که بیفتد...
[لبخند]
[پلک]
بریم توپست جدید من دارم میرم خواب می مونم به حرم نمیرسم..
خداحافظتون بچه ها
[خداحافظ]
hh
سلام وصله ها را به من بچسبانید به شما انگ چیز خوبی نیست شاید باعث ناراحتی دوستانم شدم شاید زیاده روی کردم شاید این اتفاق باعث شد بتونم از اینجا دل بکنم باید به دلم بگم دیگه تنگتون نباشه امتحانات دانشگام شروع شده من شاید حتی وقت نکنم اینجا شب نیست نگاه کنم ولی چون نمی خواستم دل بچه های اینجا آزرده خاطر باشه خواستم یه جور باهاشون هم صدا باشم وازعلی آقا حمایت کنم نمیگم واسه همیشه خداحافظ چون دلم رومیشناسم خیلی بی طلقته دلم براتون تنگ میشه بازم من ببخشید خداحافظ
سلام نمیدونم چرا ولی دلم خیلی شکست و گریه کردم خدا امواتتون رو رحمت کنه و مامانتون رو براتون حفظ کنه همینطور نرگس خانم و ضحی و برادراتون
[گل]
چی شد